از نسل برف

کلبه ی محقر مجازی من پیشکش به دوستان جان

از نسل برف

کلبه ی محقر مجازی من پیشکش به دوستان جان

از نسل برف
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۴ مرداد ۹۴، ۰۱:۰۲ - پرواز ツ
    :|
پیوندها

۱۲ مطلب با موضوع «تند و تیز ها !» ثبت شده است

در ایران میتوان از اسم شخص، سن تقریبی او را تشخیص داد:

دهه 40 و ماقبل: در این سالها اسامی معمولا تم مذهبی دارد مانند زهرا، مرضیه، معصومه، فاطمه، خدیجه ، طاهره و... اما افرادی که در خانوادهای منتسب و علاقمند به حکومت شاهنشاهی زاده شده اند نام هایی همچون سولماز، آتوسا، شهین، فرح و... دارند.

دهه 50: نسرین، سمیه ، الهه، کوثر، نرگس، مینا، فائزه، سارا، مائده و) ... شایان ذکر است که بسیاری از متولدین این دهه و اوایل دهه بعد به مرور زمان دچار تغییر نام شدند و معمولا از افشای اسم شناسنامه اشان ابا دارند!(

دهه 60: نام ها معمولا ایرانی و از جنس گل و سبزه و دشت و دمن است: یاسمن، بهار، ریحانه، نگار، سحر، مهتاب، پریا، غزل، ملیکا، المیرا، نازنین و ...

دهه 70: فضا اندکی بازتر شده است. نام ها یا خارجیست یا ایرانی مربوط به پرنسس ها و شاهزاده های هخامنشی: آرشیدا، رونیکا، پارمیس، آرمیتا، سلنا، آرنیکا و ...

دهه 80: در این دهه هرگونه نامی ممکن است به روی یک نوزاد گذاشته شود. بعضا دیده شده که دو بخش یک اسم را برعکس کرده اند! یا با حروف اول چند اسم یک نام جدید ساخته اند! حتی گزارش شده که خانواده ای یک شی را از بالا به پایین پرتاب کرده و از صدای برامده از آن شی، اسم دخترشان را برگزیده اند! پوپول، اوجغ، آنستیاژ، راتاناز، اسپاندا، خابس، ادامه، نوشابه، شولیا، سیسیل و ...

دهه 90: از ذکر اسامی نوزادان این دهه معذورم!! از تشخیص جنسیت نوزاد بر اساس نامش هم معذورم!

خدا به داد نسل بعدی برسد...

کیان ایرانی

اگر گمان کردید که منظورم کاخ سعدآباد و نیاوران است سخت در اشتباهید! جاذبه های گردشگری تهران مکان هاییست که به گونه ای با "شکم" در ارتباط می باشند. اصولا فرهنگ و هنر و تفریح در این مملکت بدون پر کردن شکم محلی از اعراب ندارد. کما اینکه کافه ویونا بسیار معروفتر از موزه آبگینه است، سوپراستار و هانی و شاندیز و آواچی پربازدیدتر از موزه ایران باستان و حضور در رستوران اردک طلایی باپرستیژتر از کاخ گلستان محسوب می شود.
حتی درکه و دربند نیز اگر شرایطی مهیا نبود که همراه با هواخوری بشود چیزی را درون این "خندق بلا" ریخت؛ جایی جز کوه هایی متروک و مهجور باقی نمیماندند.
این مهم را می توان از عکس های به اشتراک گذاشته شده در شبکه های اجتماعی دریافت. خب آخه تو "نایب" عکس با "وایت گریل" و بشقاب سبزیجات انداختن کلاس داره خوووووو!
آیا به راستی ما شکموییم؟!

کیان ایرانی

1) محرم نیز همانند سایر موضوعات حساس در این کشور دچار افراط و تفریطی ویرانگر شده که از هر دو سو ناشی از جهالت می باشد.

2) دین منفک از نژاد و ملیت است. واقعه کربلا یک قضیه ی دینیست. نه مختص اعراب است نه ایرانی ها و نه اروپایی ها. مربوط به مسلمانان است و هرکه در هر نقطه ی این کره خاکی اسلام را پذیرفته است.

3) این سنت های خرافی عزاداری همانند قمه زدن و خوابیدن در گِل و ... از ننظر اسلام مطرود است.

5) ای کسانی که ادعای دموکراسیتان گوش فلک را پر کرده! ای کسانی که دم از احترام به حقوق و عقاید دیگران میزنید! لطفا خود نیز این مهم را رعایت فرموده و با الفاظ شنیع و وهن آلود به اعتقادات دیگران (حتی اگر به مذاق شما خوش نمی آید و به نظرتان ابلهانه است) حمله نکنید.

6) واقعه هولناک عاشورا فقط یک جنگ نبود. یک کلاس درس بود که در آن آزادی و آزادگی، نرفتن زیر بار ظلم ،جان دادن برای عشق (حتی عشق زمینی) و ادب و اخلاق تدریس شد...

کیان ایرانی

: 1996نیمه نهایی جام ملت های آسیا- 9 ساله بودم- زیرنویس شبکه دو : "بعلت مسابقه ی فوتبال امشب سریال خانه سبز پخش نمی گردد" - ضربات پنالتی- حرکات میمون وار "محمدالدعایه" دروازبان عربستان و حذف ایران

2000:  جام ملت ها- قیچی برگردون ناقص علی دایی و افتادن توپ جلوی پای بازیکن کره و گل طلایی و حذف ایران

2002:  ایران 1 بحرین 3 و برافراشته شدن پرچم عربستان در ورزشگاه!!! - عدم راهیابی ایران به جام جهانی

2004:  نیمه نهایی جام ملت ها- چین - ضربات پنالتی و حالا چه وقت چیپ زدن بود آقای گل محمدی...

2006:  اشتباهات مرگبار میرزاپور و حذف از جام جهانی با فقط یک امتیاز

2007:  جام ملت ها- ضربات پنالتی- مهدوی کیا پنالتی ر خراب میکنه و حذف ایران

2011 : جام ملت ها- گل دقیقه 111 کره ای ها و حذف ایران

2014: جام ملت ها- بازی جانانه ی بچه ها اما باز هم حذف ایران

تمام آن چیزی که در خاطره فوتبالی ملی من در این 20 سال هست چیزی جز حسرت و اندوه و امید به دوره بعدی نبوده. به نظرم ما به ورزشی غیر از فوتبال برای دلخوشی نیاز داریم چیزی مثل والیبال یا ...

کیان ایرانی

که غذای سگ خانه ای در شمال شهر مرغوب تر از غذای بچه های خانه ای در جنوب شهر است!
که صبح زمستانی، پسر شمال شهر به اسکی می رود و پسر جنوب شهر برای دراوردن مقداری پول برف خانه های مردم را می روبد!
که دختر شمال شهر گربه اش را هر هفته نزد پزشک چک آپ میکند و دختر جنوب شهر در اثر نداشتن پول عمل برای درمان سرطانش می میرد!
که خانواده بالای شهر هرسال سفر اروپاییشان به راه است و خانواده پایین شهر سالهاست در حسرت یک سفر شیراز میسوزند!
که دختر شمال شهر ماهانه میلیون ها تومان خرج دکلره و اپیلاسیون و رنگ مو و مانیکور میکند و دختر جنوب شهر به جرم بیرون رفتن از خانه بی دلیل از پدرش کتک میخورد!
که سقف آرزوی های کسی ، کف آرزوی های دیگریست!
خدایا لطفا کاری بکن...

کیان ایرانی


1) آشنا در حد چند کلاس مشترک :
- سلام
- سلام خوبی؟ (و دو طرف مکالمه از یکدیگر عبور می کنند) این نوع گفتگو بیشتر در راهرو و راه پله ها اتفاق می افتد.


2) آشنا در حد صمیمی:
(علی چند ساعتیست روی یکی از دو نیمکت سبز حیاط بالایی به حالت مورب نشسته به شکلی که پاهایش روی محل نشیمنگاه و و نشیمنگاهش روی تکیه ی نیمکت است که ناگهان سر و کله مریم پیدا میشود)
- مریـــــــــــــــــم اینجا چیکار میکنی مگه نباید سر کلاس باشی الان؟
- سلام علــــــــــــــــی چططورررررری؟ نه بابا انقد این استاده حرف زد سرم رفت! عه...
(این مکالمه بین 3 الی 5 دقیقه به طول می انجامد و مریم عموما همراه با دوست صمیمیش مهسا دیده می شود که کاملا ساکت است و فقط در اخر گفتگو همراه با لبخندی خداحافظی میکند)


3) بین دو دانشجوی همکلاسی دکترا یا کارشناسی ارشد با معدل خوب :
- سلام آقای بیابانی احوال شما؟
- سلام خانم سنبل زاده. راستی میخواستم راجب پروژه ی مدیریت تولید درس کنترل کیفیت باتون صحبت کنم و الخ...
(این مدل گفتگو معمولا به صورت ایستاده در راهروی طبقات بالا یا در سالن کامپیوتر اتفاق می افتد و بین 15 دقیقه الی نیم ساعت به طول می انجامد)


4) مکالمات در دفتر بسیج برادران:
- حاج احمد بیا ببین این لوگویی که برای همایش فراماسونری طراحی کردم خوبه؟
- آره حاجی! کولاک کردی بابا. دمت گرم. فقط این آرم بسیجو ببری بالای عنوان همایش بد نیست
- نه عنوان همایشو می برم زیر آرم بسیج!
- هه هه هه فدایی داری حاجی!
( و کلی از این شوخی های بی مزه!)


5) مکالمات در انجمن "اسلامی" ! :
(در این مکان از هر دری سخن رانده می شود. نوع مکالمات نیز بسته به تعداد و شخصیت افراد حاضر متفاوت است. از هنر و سینما و ورزش و سیاست بگیر تا آخرین متدهای مخ زنی!)


6) مکالمه بین استاد و دانشجو در راهرو:
دانشجوی خودشیرین: سلام استاد خسته نباشید.
استاد: سلام (نگاه مستقیم به جلو همراه با تکان دادن سر)


7) مکالمات گروهی :
الی: سلااااااااام بچه هاااااااااا
فرزاد : سلام خوبی؟ کیارش کجاست؟
الی : هنوز تو کلاسه بابا. ارائه داره هه هه!
پوریا : بابا این پسره چقد اوشکوله. اومد رانی و کیک امروزو میندازیم بهشا...
( و وقع فی ما وقع...!)
این مکالمه معمولا به شکل 3+4 و همواره در حیاط وسط روی نیمکت های کنار باغچه و درختان اتفاق می افتد. حداقل زمان این گفتگو 1 ساعت می باشد و ممکن است حتی تا غروب هم به طول بینجامد. بعضا دیده شده در اواخر برنامه، گروه از روی نیمکت ها به کف زمین منتقل شده اند!

کیان ایرانی

 مردم بر دو دسته اند:  گروهی که با مرگ آسوده میشوند و گروهی که با مرگشان دیگران آسوده می شوند!

کیان ایرانی


سکانس اول : ادعای روشنفکری و دموکراسیش گوش فلک را پر کرده که ما باید به همه ی قومیت ها و گروه ها و نژاد ها احترام بگذاریم و حقوقشان را محترم شماریم.
سکانس دوم: میگوید این عرب های مارمولک خور کثیف باید به درک واصل شند! حتی عرب های ایران هم باید بمیرن. این عرب ها مایه ی ننگ بشریت هستند!

سکانس سوم: همان فرد محترم را می بینی که در عروسی دخترخاله ی گرام آهنگ عربی گذاشته و چنان مشغول رقص عربی از خود بی خود شده که حتی متوجه سالن خالی شده از مهمانان به منظور صرف شام هم نمیشود!
اینجاست که قسم حضرت عباس و دم خروس و تمام تناقضات جهان به احترام این شخص یک دقیقه سکوت می کنند!

کیان ایرانی

ما وارثان درد مشترک لای پا
ما تو حرم زنای محصنه با نسا
ما و حظ انگشت و ماتحت دیگران
ما بهت خشتک شدن و درد پارگی
راحته شل بگیر وگرنه درد داره ها
ما مومنین تیز کرده در اعتکاف
ما داف های با حجاب خیس زیر لاحاف!!
اگر اینها را یک انسان عادی بگوید چندش آور و وقیح لقب میگیرد که باید هم بگیرد اما این سخنان گهربار آقای شاهین نجفیست که نیمی از جوانان برومند ایرانی برایش سینه چاک میکنند!
زمانی روشنفکر این مملکت دکتر علی شریعتی بود که میگفت: "درد من حصار برکه نیست بلکه زیستن با ماهیانیست که فکر دریا هم به ذهنشان خطور نکرده است" و اکنون روشنفکر و قهرمان ایران ش . ن است که روی صحنه در مقابل میلیون ها چشم، لخت مادرزاد میشود و آن را به اسم حرکت روشنفکرانه و آزادیطلبانه به خورد این ملت میدهد و آنها هم برایش کف و سوت می زنند!
آه از این اضمحلال فرهنگی!
وای از این زوال عقل!
فغان از این به قهقرا رفتن فکر و اندیشه و اخلاق...

کیان ایرانی

تو سریال پژمان یه دیالوگ پرمعنا بود که گفت: "تو مشهور که باشی هر شر و وری که بگی درست به نظر میرسه و بقیه قبول میکنند!"
نمود عینی این قضیه ر من دقیقا این روزها دارم می بینم. شخص کمتر شناخته شده ای یه حرف درست و حسابی میزنه هیچکی تحویلش نمیگیره. از اون طرف یه آدم نسبتا مشهور (که حالا خود این نحوه ی کسب شهرتش هم جای بحث داره) یه اظهار فضلی میکنه که اصلا با هیچ عقل سلیمی جور درنمیاد، دارای هیج ارزش ادبی نیست، به وضوح غلطه و اون شخص فقط خواسته یه چیزی گفته باشه! بعد می بینی زیر اون سخن گهربار! مردم دارن خودشونو به در و دیوار می کوبن، همینجوری گونی گونی لایک خالی میشه و خلاصه چند تا تلفات میده این وسط مخصوصا اگه جنس گوینده ی مذکور، مونث باشه!
این همون نکته ایه که امیرالمومنین علی (ع) هم به ما گوشزد کردند: ما باید به گفته توجه کنیم نه به گوینده!

کیان ایرانی

چرا بعضیا یه جوری زندگی میکنند که انگار قراره هزارارن سال عمر کنند؟!
پلیدی ای نمونده که طرف بهش شهره نباشه!
اصلا فرض کنیم خدایی وجود نداره!
بهشت و جهنم هم کشک!
قیامت و آخرت و رستاخیز و حساب و کتاب هم همه اراجیف!
ولی در اینکه یه روز باید جمع کنی بری از این دنیا که دیگه کسی شکی نداره
اون روز نهایتا 40 -50 سال دیگست شایدم 40-50 ثانیه...!!!
خیلی دور... خیلی نزدیک...

کیان ایرانی


روشنفکری بی غیرتی و هرزگی نیست!
روشنفکری کلاه لبه دار و موی بلند ژولیده و عینک ماهیتابه ای و سیبیل مارکسیستی نیست!
روشنفکری سیگار برگ و شلوار لوله تفنگی و تی شرت منقش به عکس "چگوارا" و گوش دادن به موسیقی های "خیلی" خاص نیست!
روشنفکری تحلیل قاراشمیشی از افاضات نیچه و صادق هدایت و خسروگلسرخی و ژیژک و تارکفسکی در کافه نادری میان دود متراکم سیگار نیست!

لازمه ی روشنفکری در گام اول علم و دانشه. آدم بی سواد لزوما نمیتونه و نباید ادعای روشنفکری کنه. کسی که کل کتابهایی که تو عمر پربرکتش! خونده از مرز انگشتان یک دست فراتر نمیره؛ اونی که در رابطه با هر مساله ای اضهار فضل میکنه از فاشیسم و پوپولیسم و امپریالیسم بگیر تا نقد کورکورانه و ابلهانه از آیین و شریعت! و اگه همون لحظه ازش بپرسی لطفا فاشیسم ر تعریف کن مثل بز فقط نگات میکنه! این آدم نمیتونه روشنفکر باشه.

روشنفکر اونه که بتونه از خودش دستورالعملی هر چند کوچک برای پیشرفت و سعادت بشریت ارائه بده!
روشنفکر اونه که وقتی که "سنت" ر نقد میکنه متوجه باشه که باید جای این سنتی که میخواد کنار بزنه "آزادی" ر جایگزین کنه نه اینکه با شبیه سازی هویت ها و از بین بردن تفاوت های فردی دقیقا در خدمت جوهر و ذات سنت حرکت کنه!!!

چه بسیارند امروز، روشنفکرانی که فقط پوسته و لایه ی بیرونی روشنفکری دارند ولی از درون پوچ و تهی اند...

کیان ایرانی