پس از 45 شب تمام، کاشف به عمل آمد که من و برادرم از یک مسواک مشترک استفاده می کرده ایم و خود غافل بودیم از این مصیبت خانمان سوز !!!
دوستان عزیزم براستی اکنون سخن گفتن برایم ملال آور است. حس مشمئزکننده ی ناشی از دندانه های نرم آن مسواک زرد لعنتی داخل دهانم مرا هر لحظه تا جوار نابودی و اضمحلال پیش میبرد . برادرم که عین خیالش نیست اما من دو روز است که یارای غذا جویدن ندارم. حتی تصور هر نوع ماده غذایی هم، آن صحنه تهوع آور سبزیهای بجامانده لای آن مسواک مشترک را در برابر چشمانم متبادر میکند! فعلا اشربه جات مرا بس است. برایم دعا کنید...